قرعه کشی تمام شد....
تو به اسم دیگری در آمدی...
تقدیر جای خود...
اما لااقل اسم مرا هم در کیسه ات می انداختی...!
قرعه کشی تمام شد....
تو به اسم دیگری در آمدی...
تقدیر جای خود...
اما لااقل اسم مرا هم در کیسه ات می انداختی...!
פֿـیلـﮯ وَقت ها بهـґ گـُفتـَטּ چـرا مـﮯפֿـَنـבﮮ ؟
بگو مـا هـَґ بـפֿـَنـבیـґ !...
امـّا هـَرگـز نگـُفتـَטּ چـراغـُصـﮧ مـﮯפֿـورﮮ
بگو ما هـَґ بـפֿـوریـ
פֿـیلـﮯ وَقت ها بهـґ گـُفتـَטּ چـرا مـﮯפֿـَنـבﮮ ؟
بگو مـا هـَґ بـפֿـَنـבیـґ !...
امـّا هـَرگـز نگـُفتـَטּ چـراغـُصـﮧ مـﮯפֿـورﮮ
بگو ما هـَґ بـפֿـوریـ
از یه جایــي به بَعـد
مشکلت با آدما نیست ،
با خــــــــــــودِتـه!!
زن جنــس عجـــیبــی اسـتـــــ !
چــشمــ هــایــش را کــه مــی بنــدی ،
دیــد دلــش بــیشتــر مــی شــود...
دلــش را کــه مــی شــکنــی ،
باران لــطـافتـــ از چــشمــ هــایش ســرازیــر...
انــگار درسـتــــ شــده تــا...
روی عـشـق را کــم کــند...
تعداد صفحات : 2